سلام .....
به تو خرده نمی گیرم ؛
شکایت من همه از خویشتن خویش است .....
از دستانم با خنجری رو به خود ،
و کلافی که به گرد (دور) گردنم پیچیده ام ...
از نفسی که بسیار کشیده ام ...
انتخابی که هرگز نکرده ام ...
و محکومی که همیشه بوده ام ......
من لحظه های تکرار را زندگی کردم ،
و هوای عادت را سر کشیدم ...
در هراس از دست دادن تویی که ؛
هیچگاه نداشتمت !!!
به تو خرده نمی گیرم ،
انتخاب سهم آزادی تو بود ،
کنار اسارت من .....!!!!!
ه.م غروب
نظرات شما عزیزان:
عالی بود...
آسمون هفتم
ساعت16:40---8 تير 1390
سلام ....مثل همیشه زیبا سرودید ...
موفق باشید
موفق باشید